در خانوادهی ما سنتی وجود داشت که بچهها قبل از رفتن به دبستان، الفبای فارسی را میآموختند. مرحوم پدرم، با کتاب کمحجمی به نام خودآموز قرآن، به ما و عموزادگانمان آموزش میداد. سطح یادگیری و علاقهی هر کدام از ما متفاوت بود.
من از یاد گرفتن کلمات جدید و پیدا کردن آنها در روزنامهها و مجلات استقبال میکردم و از خواندن و نوشتن آنها لذت میبردم. حالا میدانم که این، اولین نشانههای سیلوگرام* در من بود.
در مرحلهی بعد، قبل از ورود به دورهی راهنمایی، نوبت آموزش دستور زبان عربی بود. پدرم در آخرین تابستان دوران ابتدایی، از روی کتاب جامعالمقدمات (شرح امثله و صرف میر)** به ما قواعد عربی میآموخت. کارم کمی سختتر بود چون با آنها سروکار روزانه نداشتم اما به یادگیری تن میدادم.
نوبت به زبان انگلیسی رسید که یاد گرفتن آن هم برایم آسان و جذاب بود. من جزء اولین گروهی بودم که کتاب انگلیسی از برنامهی آموزشی سال اول راهنماییشان حذف شد. در سال تحصیلی 68-67 کتابهای جدید آموزش زبان انگلیسی برای مقطع دوم راهنمایی چاپ شد و وقتی به دست ما رسید، حتی به صورت کتاب صحافی نشده بود. شبیه روزنامه بود و ما باید هر دو صفحه را جدا میکردیم بعد به ترتیب صفحات، منگنه میکردیم تا حالت کتاب پیدا کند.
در دانشگاه، رشتهی زبان و ادبیات فرانسه را انتخاب کردم و هنوز یادم است که چطور با اشتیاق، درسهای هر جلسه را در خانه تکرار و تمرین میکردم.
علاقه به یادگیری ترکی استانبولی، در زبان مادریام یعنی ترکی ریشه دارد. همهی اجداد من تا آنجا که میدانیم، ساکن آذربایجان شرقی بودهاند. پدربزرگم اولین مهاجر نسل خودش است که با همسر و فرزندانش به تهران آمد و دیگر به روستا برنگشت. بخشی از سرگرمی دوران کودکی من، خواندن و شنیدن شعرها و داستانهای ترکی بود.
مدتی بسیار علاقمند شده بودم ایتالیایی، اسپانیایی و آلمانی را هم یاد بگیرم اما متوجه شدم اگر همین چهار زبان انگلیسی، فرانسوی، ترکی استانبولی و عربی را تکمیل و تقویت کنم، بهتر است.
این روزها در موسسهی آموخته، دو کلاس ریشهشناسی و مکالمه میروم و بسیار راضیام.
*جانسون اُکانر، استعداد یادگیری زبانهای خارجی را سیلوگرام مینامد.
**بعد از حدود سی سال، هنوز جملات آغازین کتاب را کاملاً به یاد دارم: بدان که مصدر اصل کلام است و از وی نه وجه بازمیگردد: ماضی، مستقبل، اسم فاعل، اسم مفعول، ...
- ۹۶/۰۷/۲۱