برای درس پایانبندی سخنرانی و مقاله از سری مهارت توسعهٔ کلامی متمم، مقالهای از محمد قائد را دوباره خواندم: به مردگان نمره انضباط بدهید و بگذارید استراحت کنند. نویسنده از تعریف و تمجیدهای اضافی و غلوشده دربارهٔ مردگان گله دارد. به عقیدهٔ او اگر همهٔ مردگان، اینقدر قابل ستایشند، آیا هیج آدم بدی تا به حال از دنیا نرفته است؟
یادم آمد که مردگان را راحتتر میتوانیم دوست داشته باشیم.
زندگان اداهای زیادی دارند. کم سر بزنیم شاکیاند، زیاد سر بزنیم به زحمت میافتند. اگر تعارف را کنار بگذاریم و خودمان باشیم، میرنجند و سرانجام مجبورمان میکنند روشی کاملاً محتاطانه در پیش بگیریم.
اما با مردگان میتوانیم بیتکلف باشیم. گاهی به آرامگاهشان سر بزنیم و گاهی یادشان را در دلمان تازه کنیم. نگران رنجیدنشان نباشیم و کمکم خاطرات بدشان را فراموش کنیم.
شاید همین که مردگان از تعریفهای ما مغرور نمیشوند، ما را به اغراق دربارهٔ آنها میکشاند. تا جایی که بتوانیم با افتخار بگوییم با چنان شخصیت کمنظیری معاشرت کردهایم.
- ۹۶/۰۶/۰۵